توضیحات
|
اگوستين اگوستين درشهر تاگاست (Tagaste) در الجزاير در سال 354 ميلادي به دنيا آمد . مادر او مونيكا مسيحي و پدر او پاتريكيوس مشرك بود . آموزش وي نخست در تاگاست (Tagaste) و آنگاه در مادورا(Madaura) و سپس در كارتاژ ، در فنون ادبي بود . در بحبوحة جواني به كارتاژ رفت و در آنجا به گفتة وي تحت تأثير غرور و شهوت جواني از دين مسيحيت كه مادر وي به او القاء كرده بود بيگانه شد . در هيجده سالگي بر اثر مطالعة رسالة معروف كيكرو به نام موعظه (Hortentius) ، درطلب حقيقت و جستجوي فرزانگي برآمد ولي آن را در مسيحيت نيافت و تورات ، حس حقيقت طلبي وي را ارضا نمي كرد و تعاليم يهودي – مسيحي كه بر طبق آن خداوند عالم را از عدم خلق كرده است ، در نظر اومقبول نيفتاد زيرا خدا را فاعل اعمال شر مي دانست و مسألة شر از جمله مسائلي بود كه فكر وي را بخود مشغول ساخته بود . چگونه خداوند كه خير مطلق است مي تواند فاعل شر در عالم باشد . همين مسألة وجود شر در عالم باعث شد كه دين مانويت را كه طبق آن دو مبدأ خير و شر درعالم وجود دارد ،بپذيرد ، ثنويت ماني چنين تعليم مي داد كه مبدأ خير و نور در عالم از مبدأ شر ، يعني ماده و ظلمت است . در سال 383 ميلادي ، آگوستين كه معلم ادبيات در شهر كارتاژ بود ، آفريقا را ترك گفت و به شهر رم رفت و سپس سمت استادي كرسي خطابه در ميلان را پذيرفت . در اين زمان ايمان او به مانويت متزلزل گشت ولي تمايل وي به شكاکيت آكادمي ميانه بيشتر از مسيحيت بود . اما مطالعة برخي از «رسائل افلاطوني» با ترجمة لاتيني ويكتور رينوس (Victor rinus) او را بيشتر به تعاليم مسيحيت راغب كرد . تعاليم نو افلاطوني او را از دو حقيقت آگاه ساخت ، نخست آن كه وجود عالم روحاني امكان دارد و در واقع امري متقين است . دوم آنكه وجود شر در عالم با نظرية خلق عالم ،قابل توفيق است : زيرا بنا به تعاليم افلوطين ، شر امري وجودي و متحصل نيست ، بلكه امري عدمي است . قول به عدمي بودن شر به اين معني نيست كه شر وجود ندارد ، بلكه به اين معني است كه شر عدم يكي از كمالات وجودي است . مثلاً كوري شري است طبيعي ولي امري متحصل نيست بلكه عبارت از عدم كمال بينائي است . به همين نحو ، شر اخلاقي عبارت است عدم و نقصان و خطاي اراده است . در عين حال امور عدمي چون جهل و تاريكي ( كه عدم نور است ) ، اموري متحصل نيست كه مخلوق خداوند باشد . سنت اگوستين خود گزارش كرده است كه فلسفة نوافلاطوني گرايش وي به آئين مسيحيت را آسان كرد ؛ ولي باز هم نتوانست آن آتشي را كه در درون وي شعله ور بود ، خاموش كند . وي به موعظه هاي سنت آمبروز (St. Ambrose) در ميلان به دقت گوش مي كرد و به داستان گرويدن ويكتور رينوس فيلسوف معروف نوافلاطوني و مترجم آثار افلاطون و افلوطين به زبان لاتين ، به آئين مسيحيت گوش فرا مي داد . سال 387 در زندگي وي سرنوشت ساز بود . و چنانكه وي در كتاب معروف خود اعترافات گزارش كرده است ، به آئين مسيحيت گرويد و در سال بعد به وسيلة سنت آمبروز غسل تعميد داده شد . پس از بازگشت به آفريقا ، اگوستين به عنوان كشيش منصوب شد و در سال 395 به عنوان معاون اسقف والريوس (Valerius) معين گرديد و پس از درگذشت نامبرده به سال 396 به عنوان اسقف شهر هيپو(Hippo) منصوب گشت و تا آخر عمر در اين سمت انجام وظيفه كرد . در سال 430 ، هنگامي كه واندل ها (Vandals) شهر هيپو را به محاصرة خود در آورده بودند دار فاني را وداع گفت . بخش عمدة عمر فلسفي اگوستين ، صرف منازعات كلامي با پيروان دوناتوس (Denatus) (دوناتيست ها ) و پلاگيوس (پلاگينيستها ) گرديد . دوناتوس ، اسقف كارتاژ تعليم مي داد كه مي بايد اصالت كليسا و پاكي و سادگي آن كه بر اثر گسترش مسيحيت در امپراتوري روم آلوده شده بود ، حفظ گردد ؛ و در نتيجه معتقد بود كه مي بايد كليسائي غير از كليساي روم ايجاد شود . پلاگيوس ، معاصر اگوستين كه از انگلستان به روم آمده بود ، بيش از حد بر اختيار انسان تأكيد مي ورزيد و ضعف انسان و لطف و عنايت الهي را ناديده مي گرفت . فلسفه در نظر اگوستين ، شناخت حقيقت و سعادت ابدي و راه كسب و حصول آن است . شوق انسان به كسب سعادت و شناختن حقيقت ، علت حقيقي پرداختن وي به فلسفه است . فلسفه در نظر اگوستين ، حكمت ، فرزانگي و خردمندي است ؛ و حكمت حقيقي فقط با معرفت خداوند و اتصال به وي ميسر است . از زمان گرويدن خود به مسيحيت اگوستين اعتقاد پيدا كرده بود كه جستجوي حقيقيت كه شغل شاغل فلاسفة يونان و يا لااقل برخي از حوزه هاي فلسفي يونان بوده است ، در شكل كامل ، فقط در مسيحيت قابل حصول است . ولي عقيده نداشت كه صرف گرويدن به آئين مسيحيت ، موجب فرزانگي ، خردمندي و سعادت انسان مي شود ، حكمت يا تشبه به خداوند فقط با لطف و عنايت او ميسر است و سعادت ابدي فقط در آخرت با شهود خداوند امكان دارد . پس اگر فلاسفه به معناي جستجوي حقيقت ، سعادت و معرفت خداوند باشد ، اگوستين هرگز فلسفه را ترك نگفت . فلسفه به معناي جستجوي حقيقت هنگامي رها مي شود كه انسان خود به حقيقت رسيده باشد .
|
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مرجع دانلود فایل | مرجع دانلود فایل
هنوز هیچ نقد و بررسی وجود ندارد.