توضیحات
علم بدیع یا فن بدیع در اصطلاح ادبیات، سومین فن (بعد از معانی و بیان) از فنون بلاغت است و موضوع آن آرایشهای سخن فصیح و بلیغ در نظم و نثر است. به این آرایشها محسّنات و صنایع بدیعی و نیز آرایههای ادبی میگویند. بدیع را مانند ادویه دانستهاند که اگر به اندازه استعمال شود، غذا را مطبوع و لذیذ میکند، و اگر زیاد شود آن را تند و نامطبوع میسازد.
بدیع در لغت
واژهٔ بدیع صفتی است بر وزن فعیل (مشبّهه) دارای دو معنی فاعلی «پدیدآورنده» و مفعولی «نوپدید و شگفت». کلمهٔ بدیع در لغت بهمعنی چیز تازه و نوظهور و نوآیین و در اصطلاح عبارت است از آرایش سخن فصیح و بلیغ، خواه نظم باشد و خواه نثر و مرادف آن را سخنآرایی و نادرهگویی و نغزگفتاری میتوان گفت.
کلمهٔ «بدیع» از مادّه بدع الشیء، یبدعه بدعاً، میباشد، یعنی ایجاد کرد و آغاز کرد.
کلمهٔ «بدیع» و «بدع»: الشیء الذی یکون اولاً، یعنی چیز تازه، کاری که قبلاً نظیر نداشته باشد.
بدعت: هر چیز نوظهور. بدعت در دین یعنی چیزی که جزء دین نیست، به دین نسبتدادن و در آن واردکردن.
البدعة:الحدث و ما ابتدع من الدین بعد الإکمال.
وقتی میگویند: ابدعت الشیء: یعنی چیزی را اختراع کردم نه بر سبیل مثال و نمونه یعنی: اخترعته لا علی مثال؛ و البدیع: من اسماء اللّه تعالی لإبداعه الاشیاء و احداثه ایّاها.
وقتی میگویند: أبدعَ الشاعر: شاعر شعر نوی آورد. خوب شعر گفت، بینظیر شعر ساخت. از معانی گوناگون، چنین استنباط میشود که دو چیز در مفهوم کلمهٔ «بدیع» هست:
- – در چیز بدیع، نوآوری و تازگی باید وجود داشته باشد.
- – در مفهوم چیز بدیع، براعت و عرابت هم باید باشد.
در قرآن، کلمهٔ «بدیع» دو بار به کار رفتهاست:
۱- «بدیع السموات و الارض و اذا قضی امرا فانّما یقول له کن فیکون» * آیهٔ ۱۱۷/بقره(۲)
۲- «بدیع السموات و الارض انّی یکون له ولد و لم تکن له صاحبة و خلق کلّ شیی و هو بکلّ شییء علیم». * آیهٔ ۱۰۱/انعام(۶)
در همین دو آیه نیز، مفهوم شگفتی و نوآوری و ظرافت که جلب توجّه کند و اذهان را به خود متوجّه سازد، در کلمهٔ «بدیع» وجود دارد؛ زیرا آفرینش آسمانها و زمین، در ابتدا و بهطور آغازی، خود موضوعی شگفتآور است. اهل ادب هم، شعر و نثری را بدیع گویند که اعجابآور باشد و مایهٔ شگفتی اذهان گردد.
دستهبندی
علم بدیع به دو بخش صنایع لفظی (یا آرایههای لفظی) و صنایع معنوی (یا آرایههای معنوی) تقسیم میشود.صنایع لفظی خاص زیباییهای لفظی و عمدتاً شامل تسجیع، ترصیع، تجنیس و نظایر و فروع آنهاست. صنایع معنوی بیشتر برای زیباسازی معنوی کلام است، مانند تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، حسن تعلیل و گاه ممکن است به الفاظ نیز مرتبط باشد.
تاریخچهٔ علم بدیع و کتب مرتبط
در دورهٔ نخستین خلافت عباسیان شعرای نوآوری همچون بشار بن برد (متوفی ۱۶۷) و ابونواس اهوازی (متوفی ۱۹۸)اذهان را به طرائف و ظرائف و بدیعههای اشعار خود متوجه ساختند و در اشعار خود طباق، جناس و تشبیه و استعاره را به کار بردند و به ظرافت و زیبایی اشعار خود هم آگاه بودند ولی برای این بدایع اصطلاحی وضع نکردند. جاحظ (متوفی ۲۵۵ ه. ق) نخستین کسی است که کلمهٔ بدیع را تقریباً در مفهوم بلاغت و نوآوری و تازگی به کار بردهاست در واقع منظور جاحظ فنون بیان بوده که امروز از آنها بهطورکلی تعبیر به بلاغت میکنند. در عصر او کلمهی بدیع در میان علما و نویسندگان در مفهوم معانی بدیع و عبارات شگفتآور و خوشایند به کار رفتهاست و بیشتر استعاره و تشبیه در نظر بودهاست. بعد از «جاحظ» ابوعبدالله محمد معتز خلیفهی عباسی مقتول به سال (۲۹۶ ه. ق) کتاب البدیع را به سال ۲۷۴ ه.ق تدوین نمودهاست، وی نخستین کسی است که برای این تعبیر حد و مرز مشخصی قایل شده و گفتهاست که مطالب خود را ازقرآن، احادیث، کتابهای لغت و اشعار قدما نقل کردهاست ابن معتز ضمن اینکه بسیاری از محاسن کلام و شعر همچون التفات، اعنات، تجاهل العارف، تشبیه و کنایه و مطابقه را بیان کرده ولی به اعتقاد وی بدیع پنج نوع است: استعاره، تجنیس، مطابقه، رد، اعجاز کلام (حاجی خلیفه، ج ۱، ص ۲۳۳). آنچه از کتاب البدیع ابن معتز نتیجه میشود این است که:
- ابوعبدالله محمد معتز نخستین کسی است که در فن بدیع کتاب نوشتهاست.
- مباحثی را که ابوعبدالله محمد معتز در کتاب البدیع بحث کردهاست مطالبی است که هماکنون در حوزهی علم بلاغت است و شامل علم بیان و بدیع میشود
- ابوعبدالله محمد معتزواضع کلمهی بدیع به مفهوم امروزی است. زیرا او خود در آغاز کتاب البدیع آورده:
«در این کتاب کلمات زیبا و عبارات شیوایی را که در قرآن مجید و احادیث و گفتار صحابه و شاعران پیشین، که نوآوران و محدثان، آن فنون را بدیع گفتهاند گردآوردم.»
بعد از ابوعبدالله محمد معتز، قدامة بن جعفر (متوفی ۳۳۷) در نقد الشّعر فنون دیگری به این علم اضافه کرد، ابوهلال العسکری (متوفی ۳۹۵) در الصّناعتین این علم را گسترش داد و هفت صنعت دیگر از جمله استشهاد و تلطف را به آن افزود.، ابن رشیق قیروانی (متوفی ۴۵۶ ه. ق) در العُمده و خفاجی (متوفی ۴۶۶) در سرّ الفصاحة هر یک به نوعی مفهوم بدیع و محاسن کلام را گسترش دادهاند. گفتنی است که مرغینانی صاحب محاسن الکلام بیش از دیگران راهِ ابوعبدالله محمد معتز را پیش برده و کتاب او مهمترین منبع رادویانی در ترجمان البلاغه بودهاست. اما هیچیک از آنان علوم ادبی را بهطور علمی از یکدیگر جدا نکردهاند و این کار بر دست عبدالقاهر جرجانی (متوفی ۴۷۱ ه. ق) به انجام رسیدهاست، هر چند که در کار او نیز تداخل فنون ادبی دیده میشود و تا زمان سَکّاکی (متوفی به سال ۶۲۶ ه. ق) منظور از کلمهٔ بدیع تمام زیباییهای لفظی و معنوی بود و کلمهٔ بدیع را تقریباً در مفهوم بلاغت و نقد علمی به کار میبردند. سکاکینخستین کسی است که میان علوم بلاغی تفاوت قائل شد و حد و مرز علوم سهگانهٔ «معانی» و «بیان» و «بدیع» را مشخص کرد. او از انواع فنون بدیعی تحت اسم محسنات سخن گفت و آنها را به محسنات لفظی و معنوی تقسیم کرد. پس از سکاکی، خطیب قزوینی (متوفی ۷۲۱ ه. ق) آنچه را که سکاکی محسنات گفته بود علم بدیع نامید و تقسیمبندی علوم بلاغی مشخص شد و اقسام آن معلوم گردید.
سیروس شمیسا معتقد است:
کتب قدیمی، صنایع را به نحوی مطرح کردهاند که گویی هیچ ارتباطی بین صنایع وجود ندارد و هر صنعت پدیدهای مجزا و مجرد است و آنان هم که به دنبال نظم نسقی بودهاند صنایع را به ترتیب حروف الفبا مطرح کردهاند. مثلاً صاحبان مدراج البلاغه و دره نجفی و ابداع البدایع٫ ازمیان این کتب مغشوش و در مواردی مغلوط، یکی از کتبی که گاهی تا حدی به نزدیکیهای بین صنایع توجه داشتهاست و تا حدودی صنایعی را که ماهیهً شبیه به هم هستند (بدون ذکر این نکته) در کنار هم آوردهاست کتاب استاد مرحوم، همایی اعلی الله مقامه فنون بلاغت و صناعات ادبی است.
پیدایش بدیع در زبان فارسی
اگرچه برخی شعرای عرب نظیر جاحظ بدیع را فقط مخصوص شعرای عرب زبان دانستهاند اما نخستین کاربردهای بدیع در ادب فارسی نخستین کاربردهای ترفندهای بدیعی در شعر فارسی به اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم بازمیگردد. البته نمیتوان بهگونهای روشن دریافت که شاعران نخستین پارسی همچون رودکی، دقیقی و کسایی مروزی چگونه صنایع بلاغی و بدیعی را در مییافتهاند و به کار میبستهاند، شاید متون بر باد رفتهای باشد که شاعران و ادیبان آنها را نزد استادان فن میخواندهاند و اندک اندک به قریحهٔ ذاتی خود به کار میبستهاند.درهرحال قول معقول آن است که ابتدا شعر سروده شدهاست و سپس از روی اشعار شاعران، صنایع ادبی (آرایهها) توسط ادبا استخراج شده و بهصورت منظم و مکتوب درآمدهاست.
مثلاً فردوسی در دو بیت زیر صنعت لف و نشر مرتب را پیش چشم داشته اما آیا آن را از کتابی آموخته یا از طریق مطالعه و تأمل در آثار پیشین به آن رسیدهاست یا این را بر پایهٔ حالاتی درونی که قادر به درک زیبایی در کلام میباشد، سرودهاست:
به روز نبرد آن یل ارجمند
به شمشیر و خنجر به گرز و کمند
برید و درید و شکست و ببست
یلان را سر و سینه و پا و دست
به این معنی که: با شمشیر سر یلان را برید، با خنجر سینهٔ یلان را درید، با گرز پای یلان را شکست، با کمند دست یلان را بست؛ که نمونه کاملی از لفّ و نشر مرتب است.
به نظر میرسد بیشتر شاعران بزرگ تا قرن پنجم با قرآن و حوزهٔ فصاحت کلام و بلاغت جملات آن و نیز دیوانهای شاعران بزرگ عرب و همچنین تمدن اسلامی آشنا بودهاند و بخشی از دانستههای خود از علم بلاغت را از آن منابع میگرفتهاند. البته با توجه به تغییراتی که در نوشتار زبان مردم پس از حملهٔ اعراب صورت پذیرفت، باید پذیرفت که تأثیر زبان عربی برروی اشعار فارسی بسیار بودهاست. هرچند که بخواهیم بگوییم که پایهٔ دانش ایشان از گذشتهها و از متون پهلوی باشد. دوره شکوفایی زبان فارسی به میانههای حکومت عباسیان و آغاز سلسلههای ایرانی سامانیان و صفاریان بر میگردد اما به چند طریق میتوان دریافت که شاعران و نویسندگان پارسی زبان با شیوهٔ بلاغت اسلامی و عربی ـ بعد از حملهٔ اعراب به ایران ـ آشنا بودهاند که از مهمترین آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
- ـ تصریحات و نصوحی که در آثار و اشعار خود آنان آمدهاست چنانکه رودکی شعر خود را همطراز و همسان حسان و جریر میشمارد و شهید به عربی شعر میسراید.
- ـ استفادههایی که شاعران در ضمن کلام و فحوای آثار خویش از واژهها، ترکیبات، تعبیرات، تلمیحات شعر و نثر عربی مینمودهاند و سخن خود را با آنها زینت و نیرو میبخشیدهاند مثلاً این بیتمنوچهری:
و یا پیراهنی نیلی که داری
ز شعر زرد نیمی زه به دامن
که عیناً برابر است با تصویر هلال در شعری از سری رفا، شاعر عرب:
و لاح لنا الهلال کشطر طوق
علی لیسات زرفاء اللباس
فهرست مطالب:
تعریف بدیع
صنعت بدیعی
بدیع لفظی
بدیع معنوی
نقش صنایع بدیعی در ادبیات
کلام عادی، کلام ادبی
آشنایی با چند اصطلاح
مصوت
صامت
واج
آوا نویسی
هجا
روی
هجای قافیه
بدیع لفظی
روش تسجیع
سجع در کلمه
سجع متوازی
سجع مطرف
سجع متوازن
سجع در کلام
موازنه
تضمین المزدوج یا اعنات القرینه
روش تجنیس
انواع جناس
جناس مرکب
جناس مضارع
جناس ناقص
جناس زاید
جناس مطرف
جناس وسط
جناس مذیل
جناس اشتقاق
جناس قلب
جناس در کلام
روش تکرار
تکرار واک
هم حروفی
هم صدایی
تکرار هجا
تکرار واژه
تکرار جمله یا عبارت
بدیع معنوی
روش تشبیه
مبالغه، اغراق و غلو
جمع
تفریق
جمع و تفریق
جمع با تقسیم
تجاهل العارف
تمثیل
تجسم
حرف گرایی
روش تناسب
مراعات النظیر
جناس کلمات هم خانواده
تضاد
تلمیح
ارصاد و تسهیم
براعت استهلال
حسن تخلص
حشو ملیح
صدا معنایی
استثنای منقطع
روش ایهام
ایهام
ایهام تناسب
استخدام
اسلوب الحکیم
شیوه تضمن
استتباع
تبادر
شیوه اغفال
مدح شبیه به ذم
ذم شبیه به مدح
ذو وجهین
حسن طلب
ترتیب کلام
لف و نشر
تقسیم
اعداد
تنسیق الصفات
قلب مطلب
التفات
روش تعلیل و توجیه
حسن تعلیل
علت ادعایی
مذهب کلامی
دلیل عکس
سوال و جواب
و…
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
هنوز هیچ نقد و بررسی وجود ندارد.